>< مدرسه عشق - دفتر نا گفته ها
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بزرگترین عیب آن بود که چیزى را زشت انگارى که خود به همانند آن گرفتارى . [نهج البلاغه]
دفتر نا گفته ها
 RSS 
 Atom 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 7246
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
........... درباره خودم ...........
دفتر نا گفته ها
ف.ن

........... لوگوی خودم ...........
دفتر نا گفته ها
........ پیوندهای روزانه........
آموزش [18]
گروه پرورشی آموزش وپرورش فلاورجان [25]
کدبانو [81]
[آرشیو(3)]


............. بایگانی.............
آذر 1387
دی 1387

........... دوستان من ...........
صبا
کدبانو

......... لوگوی دوستان من .........


............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • مدرسه عشق

  • نویسنده : ف.ن:: 87/10/29:: 8:15 صبح

    در مجالی که برایم باقی است

    با ز همراه شما مدرسه ای می سازیم

    که در آن همواره اول صبح

    به زبانی ساده

    مهر تدریس کنند ،

    و بگو یند خدا

    خالق زیبایی

    و سراینده عشق

    آفریننده ماست .

    مهربانیست که ما را به نکو یی

    دانایی

    زیبایی

    و به خود می خواند

    جنتی دارد نزدیک، زیبا و بزرگ

    دوزخی دارد  - به گمانم

    کوچک و بعید

    در پی سودا نیست

    که ببخشد ما را

    و بفهماندمان ،

    ترس ما بیرون از دایره رحمت اوست

    در مجالی که برایم باقی است

    باز همراه شما مدرسه ای می سازیم

    که خرد را با عشق

    علم را با احساس

    و ریاضی را با شعر

    دین را با عرفان

    همه را با تشویق تدریس کنند

    لای انگشت کسی

    قلمی نگذارند

    و نخوانند کسی را حیوان

    و نگو یند کسی را کو دن

    و معلم هر روز

    روح را حاضر و غایب بکند

    و به جز ایمانش

    هیچکس چیزی را حفظ نباید بکند

    مغزها پر نشود چون انبار

    قلب خالی نشود از احساس

    درس هایی بدهند

    که به جای مغز ،دل ها را تسخیر کند .

    از کتاب تاریخ

    جنگ را بردارند

    در کلاس انشا

    هر کسی حرف دلش را بزند

    غیر ممکن را از خاطره ها محو کنند

    تا ،کسی بعد از این

    باز همواره  نگو ید (هرگز)

    و به آسانی همرنگ جماعت نشود

    زنگ نقاشی تکرار شود

    رنگ را در پاییز تعلیم دهند

    قطره را در باران

    موج را در ساحل

    زندگی را در رفتن و برگشتن

    از قله کوه

    و عبادت را در خدمت خلق

    کا را در کندو

    و طبیعت را در جنگل و دشت

    مشق شب این باشد

    که شبی چندین بار

    همه تکرار کنیم:

    عدل    آزادی           قانون      شادی         

    امتحانی بشود

    که بسنجد ما را

    تا بفهمند چقدر

    عاشق و آگه وآدم شده ایم

    در مجالی که برایم باقی است

    باز همراه شما مد رسه ای می سازیم

    که در آخر وقت

    به زبانی ساده

    شعر تدریس کنیم

    و بگو یند که تا فردا صبح

    خالق عشق نگه دار شما

                                   مجتبی کاشانی

     



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ